بامدادی بلبلی در ناله و فریاد بود
نالههای زار او در گوش گل چون باد بود
گفتمش : نشنید گل ، بیهوده مینالی چرا؟
گفت : ما را از ازل ، با گل چنین میعاد بود
عیب ما ، در بیوفایی ، مدعی را گو : مکن
هر کجا با هر که بنشستیم ، او در یاد بود
جام می چونت بدست اُفتد ، بنوش و غم مخور
خوش سرود مجلس جم ، هر چه باداباد بود
هر کجا شیرین لبی دیدیم در آفاق عشق
سرخی لعلش ز خون دیدهٔ فرهاد بود
چرخ ،آن روزی که رزق خلق قسمت مینمود
سهم ما « نانی که از دستش به خاک افتاد » بود
عاشقان را صبر باید « سالک » از جورش منال
عاشقی را دیدهای کز یار خود دلشاد بود؟
+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۶ساعت 13:31  توسط زهرا مقامی
|
گروه گردشگری و کوهنوردی گلگشت آریانا...
ما را در سایت گروه گردشگری و کوهنوردی گلگشت آریانا دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : golgashtearyanaa بازدید : 202 تاريخ : پنجشنبه 16 آذر 1396 ساعت: 19:48